مدیرعامل صندوق پژوهش و فناوری سلامت ثامن با حضور در برنامه رادیویی علم بهتر است در رادیو تهران به تشریح مفهوم کسبوکارهای خرد پرداخت.
به گزارش روابط عمومی صندوق پژوهش و فناوری سلامت ثامن، دکتر حمیدرضا فرهادی، مدیرعامل صندوق پژوهش و فناوری سلامت ثامن در تعریف مفهموم کسبوکارهای خرد گفت: کسب و کارهای خرد و متوسط معمولا در یک دسته قرار میگیرند، این مفهوم زمانی اتلاق میشود که در مقابل مفهوم صنایع کلان قرار میگیرد. معیاری که این دو مفهوم را از هم جدا میکند در کشورهای مختلف به اقتضای شرایط اقتصادی کشورها از هم جداست. بعنوان مثال در خیلی از کشورهای شرق اروپا و یا کشورهایی که هنوز سایه روشنی از اقتصاد کمونیستی در آنها وجود دارد متغیرهای اصلی ظرفیت تولید یا میزان فروش، یا حقوق صاحبان سهام و سرمایه است، اما در اکثر کشورهای پیشرفتهی دنیا معیار اصلی تفکیک این مفاهیم، تعداد کارکنان است و بقیه متغیرها مانند میزان فروش و سرمایه را بهعنوان متغیرهای تکمیلی میشناسند.
فرهادی ادامه داد: در کشور ما نیز معیار اصلی تعداد کارکنان است که تعداد بین ۵۰ تا ۱۰۰ نفر مطرح میشود و متولیان متفاوتی از قبیل بانک مرکزی، مرکز آمار ایران، وزارت صمت و حتی بازار سرمایه و بورس دارد که هر کدام دستهبندیهای متفاوتی دارند.
مدیرعامل صندوق سلامت ثامن با اشاره به کسب و کارهای خانوادگی بهعنوان یک نوع کسبوکار خرد، گفت: شروع یک کسب و کار دو معیار اصلی دارد، معیار اول مدل ذهنی یکسان شرکا و معیار دوم هم بحث اعتماد است. آنهایی که در یک خانواده هستند و یا آشنایی بیشتری باهم دارند در این دو مدل با هم هماهنگی بیشتری دارند و بنابر آن تصمیم میگیرند که یک کسب و کاری را با هم راهاندازی کنند که در واقع همان کسب و کار خرد محسوب میشود. این مورد فقط مختص ایران نیست و در تمام دنیا متداول است.
فرهادی در ادامه به توضیح مفهوم استارتآپ پرداخت و گفت: ممکن است ابتدا استارتآپ به معنای شروع یک کسبوکار در ذهن تداعی شود، در صورتی که این تعریف صحیح نیست یعنی برخی تصور میکنند هر کسبوکاری اگر در مقیاس کوچک شروع شود استارتآپ نام میگیرد در صورتی که اگر از لحاظ علمی مطرح کنیم استارتآپ، نوعی بیزینس پلن است که شما بتوانید آن را مقیاسپذیر، سودآور و تکرارپذیر کنید. اگر شما بتوانید ۳ معیار مطرح شده را در بیزینس مدل درآمدیتان پیاده کنید در واقع دارید یک استارتآپ راهاندازی میکنید.
وی در ادامه تصریح کرد: اصول عملیاتی کسب و کارهای خرد یک سند مدون است که شاخص اصلی تدوین شده آن را میتوانیم قانون تجارت لحاظ کنیم. اگر در مرحلهی ابتدایی ما نام کسب و کار خانوادگی را به آن اتلاق میکنیم درواقع فقط در مرحلهی تصمیمگیری خانوادگی است؛ مرحله بعد از آن ثبت شرکت خواهد بود و شخصیت حقوقی بر شخصیتهای حقیقی غالب خواهد شد. مثلا طبق مادهی بیست قانون تجارت ما هفت نوع شرکت داریم یعنی اگر ما، پنج نفر از یک خانواده یک بیزینس را با هم راه میاندازیم از مرحلهای که تصمیم بگیریم در قالب یک شخصیت حقوقی راهاندازی کنیم، شروع حرفهای کار است و مرحلهی است که کسبوکار در قالب یکی از آن هفت شخصیت باید قرار بگیرد. این هفت شخصیت در قالب قانون تجارت است، در مقام اجرا فقط چهار مورد اجرایی میشود، از این چهار مورد هم دو مورد آن قابل اجرایی برای بحث امروز ما نیست. یکی از آنها تضامنی است که بیشتر برای صرافیها و امثالهم کاربرد دارد. مورد بعد هم مختص شرکتهای تعاونی و برای ارائه خدمات به سهامداران است که آن هم داخل این قضیه نیست. دو مبحثی که مرتبط با امروز است شرکتهای سهامی و شرکتهای مسولیت محدود یا LLC هستند که متناسب با این که شما چه دوراندیشی برای کسبوکارتان داشته باشید، بین این دو مورد انتخاب میکنید. کسانی که در مرحلهی تصمیمگیری هستند، برخلاف اینکه شاید خیلی از مشاورین این تصمیم را تصمیم سادهای بدانند اما در حقیقت این مورد شاکلهی اصلی فعالیت اقتصادیشان خواهد بود.
فرهادی ادامه داد: کسانیکه میخواهند با شرکت سهامی آشنا شوند توصیه میکنم مواد یک تا پنج لایحه اصلاحی قانون تجارت را به دقت مطالعه کنند و کسانی که قصد تاسیس شرکت با مسئولیت محدود دارند، ماده نود و چهار تا نود و هفت قانون تجارت را مطالعه کنند تا با ضوابط، میزان ریسک پذیری، میزان تعهدپذیری و ظرفیتهای استقراضی و ... آشنا شوند.
مدیرعامل صندوق سلامت ثامن گفت: چند سال قبل بیلگیتس بنیانگذار مایکروسافت اشاره کرد کسب و کارهایی که در اینترنت تعریف نشوند، آیندهای برای آنها نخواهیم دید. شاید در گذشته تصور میشد این جمله اغراقآمیز است اما پاندمی کرونا نشان داد که این واقعیت اتفاق میافتد. شاید در آن زمان تصور میشد تنها کسب و کارهای جدید باید بر بستر اینترنت باشند اما امروز مشاهده میکنیم که حتی کسبوکاری که در گذشته هم وجود داشته اگر نتواند خود را بهروز کند حتما با مشکل روبهرو خواهد شد.
وی ادامه داد: در واقع پاندمی کرونا باعث ایجاد دگردیسی و باعث ایجاد ماهیت جدیدی در کسبوکارها شد، همانطور که بعد از پاندمی کرونا دیدیم بزرگترین شرکت هواپیمایی بریتانیا در اوایل همهگیری کرونا ورشکست شد. بطور کلی همه کسب و کارهایی که توانستند هوشمند باشند و توانستند سریعتر این تغییرات را بپذیرند؛ موفق عمل کردند و حتی وضعیت بهتری نسبت به گذشته دارند اما مشکلاتی هم وجود دارد. مشکل اصلی هم ریسکهای سیستماتیک است که دست خود صاحبان کسب و کار نیست در صدر ریسک سیستماتیک در ایران هم ریسک قوانین و قانونگذاری است. بطور مثال دوسال است که در ایران عصر جدید اتفاق افتاده است و بسیاری از کسب و کارهای هوشمند توانستند خود را در شبکههای اجتماعی تعریف کنند اما یک طرحی مانند طرح صیانت تعریف میشود که کسبوکارها را به خطر میاندازد. درست یا غلط بودن این طرح را مورد قضاوت قرار نمیدهم اما واقعا کسبوکارها را به خطر میاندازد.
فرهادی درباره تغییراتی که کسبوکارها بخصوص کسبوکارهای خرد در دوران پسا کرونا خواهند داشت، گفت: کسبوکارها به صورتی که امروز هم مشاهده میکنید دیگر به گذشته برنخواهند گشت؛ یعنی اگر شما تجربهی موفقی در خرید آنلاین در هر زمینهای داشته باشید، همان را ادامه میدهید؛ بنابراین خیلی بعید به نظر میرسد که بازارهای قدیمی بتوانند دوباره سهم موفقی برای خودشان در نظر بگیرند.
فرهادی گفت: عمده کسب و کارهای کلانی که در بخش خصوصی وجود دارد همه روزی کسب و کارهای خرد بودند، اما یک نکتهی کلیدی وجود دارد که صاحبان ایدهها و کارآفرینان ما این نکته را باید بدانند که داشتن یک ایدهی خوب و یک دانش فنی خاص، در بهترین حالت تنها بیست الی سی درصد از راه است. زیرساختهایی که در کنار این ایده و دانش قرار میگیرند، تضمینکننده آن است که بتوانند آن ایده را به کسب و کارهای بزرگ تبدیل کنند. بعنوان مثال اگر کسبوکاری در پلن پنج ساله تا ده ساله، ورود به بازار سرمایه را دیده باشد، قطعا نمیتواند روز اول آن شرکت را بهعنوان شرکت مسئولیت محدود ثبت کند. ممکن است تحت شرایط خاص و قوانین یا تبصرهی خاص بتواند این کار را انجام دهد اما در حالت کلی با مشکلات متعددی روبرو میشود که ممکن بود در مرحله اول فقط با یک تغییر نوع شرکت این مشکلات در مرحله بعدی به وجود نیاید.
فرهادی در انتها درارتباط با مزایای کسبوکارهای خرد نسبت به کسبوکارهای کلان گفت: ما یک اقتصاد مبتنی بر نفت داریم و از نظر حاکمیتی هم به این نتیجه رسیدهایم که مبنای درآمدی نفت باید تغییر کند. یعنی روزی ما فکر میکردیم اگر نفت تمام شود ما درآمد نفتی نخواهیم داشت اما امروز فهمیدهایم میتوانیم نفت داشته باشیم و بفروشیم و درآمد نفتی نداشته باشیم. از نظر نامگذاری سالها هم اگر دقت کنید کاملا مشخص است که رویکرد حاکمیت به سمت اقتصاد نوپا و دانشبنیانی حرکت کرده است. با توجه به اینکه برای کسبوکارهای خرد سختگیریهای قانونی وجود ندارد و نگاههای حمایتی حاکمیت نیز وجود دارد؛ برای اینکه شرکتها یک مسیر رشد و ترقی را طی کنند بنظرم اینروزها بسیار طلایی خواهد بود.